در پی مصوبه شورای‌عالی محیط‌زیست مبنی بر دوپاره شدن منطقه حفاظت‌شده دنا، نگرانی‌ها درباره تأثیرات منفی بر اکوسیستم و ساخت سدهای بدون مجوز در این منطقه افزایش یافته است. این وضعیت تهدیدی جدی برای ذخیره‌گاه زیست‌کره دنا به شمار می‌رود و به نظر می‌رسد انتقال آب بین‌حوضه‌ای و سدسازی‌های متعدد، باعث بروز مشکلات زیست‌محیطی و تغییرات اکوسیستمی خواهد شد.

خطرات زیست‌محیطی جدید در دنا: تجزیه مناطق حفاظت‌شده و سدسازی‌های غیرمجاز

به گزارش سلامت نیوز به نقل از پیام ما، مردادماه خبری منتشر شد مبنی‌بر اینکه شورای‌عالی محیط زیست در جلسه‌ای در ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ مصوبه‌ای تصویب کرده تا بخشی از منطقهٔ شکارممنوع سمیرم در بخش حفاظت‌شدهٔ دنا ارتقا یابد و به منطقهٔ حفاظت بدل شود. این مصوبه، منطقهٔ حفاظت‌شده و ذخیره‌گاه زیست‌کره را که تحت مدیریتی یکپارچه قرار داشت، دو تکه کرد. هم‌زمان با دو تکه کردن این منطقه، تجهیز کارگاه برای سد ماندگان بر روی سرچشمۀ رودخانهٔ «ماربر» در کوهپایه‌های دنای شرقی سرعت گرفت. ماربر یکی از سرشاخه‌های اصلی کارون است و سد ماندگان در دل منطقهٔ حفاظت‌شده قرار گرفته که نه مجوز دارد و نه مطالعاتی برای آن ارائه شده است. همه‌چیز در «اما و اگر» و بی‌اطلاعی پیش می‌رود تا بقای یک ذخیرهٔ جهانی بیش‌ازبیش تهدید شود. حالا سؤال اینجاست که براساس چه استدلال علمی-فنی، زیست‌محیطی و منطقی‌ای باید در اطراف یک اکوسیستم کوهستانی با اقلیم سرد، سه سد ساخته شود که دوسر آن در منطقهٔ حفاظت‌شده و با فاصلهٔ کم از هم قرار دارند؟

دنا، پارهٔ تن ایران است. این رشته‌کوه ریشه در فرهنگ مردمان زاگرس‌نشین دارد و یک اثر ملی طبیعی است. 

دنا بلندترین و بزرگترین چین‌خوردگی رشته‌کوه بزرگ زاگرس محسوب می‌شود و ۵۰ قلهٔ بالای چهار هزار متر دارد. دارای خط‌ الراسی به طول تقریباً ۹۰ کیلومتر است، ذخیره‌گاه زیست‌کره دنا یکی از مهمترین مناطق دارای منابع طبیعی بکر در ایران است. این ذخیره‌گاه از منظر سیمای سرزمین و غنای زیستی اهمیت بالایی دارد. ذخیره‌گاه زیست‌کره دنا یکی از مهمترین ذخیره‌گاه‌های ایران و دنیا است.

منطقهٔ دنا سال ۱۳۶۹ به منطقهٔ حفاظت‌شده ارتقا پیدا کرد و در سال ۱۳۹۱ بخشی از آن به پارک ملی دنا ارتقا یافت. براساس خصوصیات اکولوژی، ذخیره‌گاه دنا یکی از نقاط باارزش از نظر غنای زیستی در دنیا و اولین ذخیره‌گاه زیست‌کره پس از انقلاب است که در یونسکو ثبت شده است.

طغیان برخی گونه‌ها مانند پروانه‌ها و خشک شدن درختان بلوط نتیجهٔ تغییرات در اکوسیستم دناست که یا به‌دلیل تغییراقلیم به‌وجود می‌آید یا به‌دلیل دست بردن در چرخهٔ اکوسیستم است که یک گونه طغیان می‌کند

مردادماه خبری منتشر شد که شورای‌عالی محیط‌زیست در جلسه‌ای در ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ مصوبه‌ای تصویب کرده و بخشی از منطقهٔ شکارممنوع سمیرم در بخش حفاظت‌شدهٔ دنا براساس این مصوبه ارتقا یافته و تبدیل به منطقهٔ حفاظت‌شده است. طبق این مصوبه، منطقهٔ حفاظت‌شده و ذخیره‌گاه زیست‌کره که تحت مدیریتی یکپارچه قرار داشت، دو تکه شد. هم‌زمان با دو تکه کردن این منطقه، تجهیز کارگاه برای سد ماندگان بر روی سرچشمۀ رودخانهٔ ماربر درکوهپایه‌های دنای شرقی سرعت گرفت. 

ماربر یکی از سرشاخه‌های اصلی کارون است و سد ماندگان در دل منطقهٔ حفاظت‌شده قرار گرفته که نه مجوز دارد و نه مطالعاتی برای آن ارائه شده است. همه‌چیز در اما و اگر بی‌اطلاعی پیش می‌رود تا بقای یک ذخیرهٔ جهانی بیش‌ازبیش تهدید شود.

بر این اساس، قرار است آب رودخانهٔ ماربر از بخش پادنای شهرستان سمیرم به مرکز استان اصفهان انتقال یابد که این، انتقال آب بین‌حوضه‌ای از حوضهٔ آبریز کارون به حوضهٔ زاینده‌رود است.  احداث سد خرسان۳ و ماندگان و تنگ سرخ خطرات بسیار جدی بر روی زیست‌کره و منطقهٔ حفاظت‌شدهٔ دنا دارد. هرگونه تغییر در اکوسیستم مهمی چون رشته‌کوه دنا که ۹۰ کیلومتر طول دارد و یک دیوار حفاظتی در جنوب‌غربی است، اثرات جبران‌ناپذیری خواهد داشت. هرگونه تغییر در اکوسیستم باعث برهم خوردن تعادل این چرخه می‌شود. ضمن آنکه هم‌اکنون کم‌بارشی نیز باعث خشک شدن و آسیب دیدن اکوسیستم حساس زاگرس شده است. طغیان برخی گونه‌ها مانند پروانه‌ها و خشک شدن درختان بلوط نتیجهٔ همین تغییرات در اکوسیستم است که یا به‌دلیل تغییراقلیم به‌وجود می‌آید، یا به‌دلیل دست بردن در چرخهٔ اکوسیستم است که یک گونه طغیان می‌کند. اگر دخالت انسان نباشد، این چرخه می‌تواند خود را پایش کند.

یکی از دلایل این تغییرات،‌ ایجاد سه مخزن بزرگ آب با حجم میلیون‌ها مترمکعب بر این چرخهٔ کوهستانی است؛ مخصوصاً که دو سد از این سدها هیچ‌گونه ارزیابی محیط‌زیستی ندارد و در دل منطقهٔ حفاظت‌شده و ذخیره‌گاه زیست‌کره قرار دارند. طبق مختصات و نقشه‌های رسمی از محدودهٔ سد ماندگان و ذخیره‌گاه دنا، این سد هیچ‌کدام از ضوابط حفاظتی را ندارد و خلاف قوانین است. همین مسئله باعث ایجاد مشکل در چرخهٔ تمدیدی این سد در ارزیابی یونسکو می‌شود. چرا باید یک ذخیره‌گاه مهم ایران و دنیا براساس تصمیم‌های غیراصولی با مشکل مواجه شود؟ بهانهٔ سد ماندگان آب شرب و احیای زاینده‌رود است، هدف خرسان شرب و صنعت است و سد تنگ سرخ نیز بهانهٔ آب شرب دارد (ولی شما بخوان باغ شهر، کشاورزی، صنعت و …). این، درحالی‌است ارزش اکولوژیک دنا با هیچ مبلغ رقمی قابل مقایسه نیست؛ حتی با آورد چندمیلیون دلاری صنعتی که قرار است با این آب‌های انتقالی محصول تولید کند. بر فرض اینکه آب برای احیای زاینده‌رود باشد، می‌شود یک دیوار حفاظتی ۹۰ کیلومتری را با چالش مواجه کرد تا یک جریان طبیعی را که اتفاقاً خود از همین مسئلهٔ بارگذاری بیش‌ازحد ضربه خورده است، به‌صورت کوتاه‌مدت احیا کرد؟!

 چرخهٔ معیوب انتقال مداوم آب

 انتقال بین‌حوضه‌ای باعث ایجاد مشکلات در آبریز مناطق می‌شود که برای جبران این مشکلات انتقال آب دیگری صورت می‌گیرد؛ چرخهٔ معیوبی که هیچ انتهایی ندارد. نتیجهٔ آن ناترازی در منابع آبی و سوءمدیریت در مصرف آب است که باید دودش به چشم تن نحیف محیط زیست و تالاب‌ها و رودخانه‌ها و یکی از مهمترین ذخیره‌گاه‌های کشور برود. چرا هیچ آماری از سهم کشاورزی، صنعت و شرب در برنامه‌ریزی‌ها وجود ندارد؟ براساس چه استدلال علمی-فنی، زیست‌محیطی و منطقی‌ای باید در یک اکوسیستم کوهستانی با اقلیم سرد، سه سد در اطرافش ساخته شود که دو سر آن در منطقهٔ حفاظت‌شده و با فاصلهٔ کم از هم قرار دارند؟

این چه تدبیر و برنامه‌ریزی و عدالت زیستی است. چرا باید زیستمندان، اکوسیستم و مردم ایران تاوان زیاده‌خواهی صنعت و کشاورزی را بدهند که بدون توجه به ظرفیت و برد مناطق افزایش داشته است؟ توسعهٔ کشاورزی، باغات و صنعت بدون ظرفیت و برد منطقه وضعیت بغرنجی ایجاد کرده و هر روز باید تنمان بلرزد که کجا قرار است انتقال آبی صورت گیرد، در کدام نقطه قرار است تالابی خشک شود و کدام رودخانه‌ آخرین نفس‌هایش را می‌کشد. این چه رسم نامیمونی است که هر روانابی هر جایی می‌بینند سد می‌سازند! در استان مبدأ با سدهای عظیم مشکل آب شرب وجود دارد. مقصد انتقال بین‌حوضه‌ای از همین آب باعث توسعهٔ نامتوازن شده و مردم را روبه‌روی هم قرار داده است. یک ظرفیت طبیعی با تهدید مواجه می‌شود تا مردم استان‌ها تاوان زیاده‌خواهی مدیران را بدهند. سد و ماجرای دو تکه کردن منطقه ارتباط مستقیمی دارند. مناطق حفاظت‌شدهٔ کشور علی‌رغم اینکه در دو یا چند استان قرار دارند، تحت یک مدیریت یکپارچه قرار دارند. مناطق زیادی در ایران و دنیا وجود دارند که دارای مدیریت یکپارچه قرار دارند؛ منطقهٔ حفاظت‌شدهٔ دنا و منطقهٔ حفاظت‌شدهٔ خاییز از جمله این مناطق هستند.

بخشی از این دوپارگی را به نامه‌های ارسالی از استان کهگیلویه‌وبویراحمد پاس می‌دهند. مدیریت وقت برای مشارکت استان اصفهان در مشارکت اقدام به ارسال نامه‌ای در سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ می‌کند که به‌دلیل عدم حمایت اصفهان و سازمان محیط‌زیست در بحث اعتبارات، نامه‌ای با این مضمون به سازمان ارسال می‌شود که تنها بودجهٔ یک استان برای یک منطقهٔ حفاظت‌شدهٔ مشترک بین دو استان اصفهان و کهگیلویه‌وبویراحمد هزینه می‌شود. چنانچه سازمان حفاظت محیط‌زیست و اداره‌کل استان اصفهان به فکر نباشند، بهتر است مدیریت آن بین دو استان تقسیم شود. در راستای این نامه، جلساتی هماهنگ می‌شود تا مشکل به‌صورت مشترک حل‌وفصل شود. اما تیر ۱۴۰۳ خبر می‌رسد با سکوت مدیران محیط‌زیست، اصفهان به‌دنبال مدیریت منطقه در محدودهٔ استانی خود است.

متخصصان می‌دانند حفاظت مشارکتی با دو تکه کردن سخت و مدیریت جزیره‌ای بلای جان مناطق است. 

در این فرایند البته نمی‌توان نقش مدیران استانی را نادیده گرفت و عوامل مختلف را  در آن بررسی کرد. این‌که چرا داده‌های اشتباه منتشر می‌شود؟ همچنین، اخباری به‌صورت ناقص نشر می‌یابد که مرزهای سیاسی در حال جابه‌جایی است، درصورتی‌که مرزهای سیاسی جابه‌جا نمی‌شود. چرا بحث قومی و منطقه‌ای می‌شود و مردم مقابل مردم قرار می‌گیرند؟ منفعت این دوگانگی و رودررویی به چه افرادی می‌رسد؟ 

نقش مدیران کل استان اصفهان و نمایندگان این استان و مدیران کل محیط‌زیست کهگیلویه‌وبویراحمد در این انتقال چیست؟ چرا مدیران و معاونان استان کهگیلویه‌وبویراحمد مردم را محرم نمی‌دانند؟ سازمان حفاظت محیط‌زیست اصلاً می‌داند مشارکت چه فرایندی دارد؟

چرا مدیرکل سابق نامه‌ای می‌نویسد که بهانه به دیگرانی بدهد که چشم طمع به دنا بسته‌اند. مگر نه همین مردم سال‌هاست که خط مقدم حفظ جنگل‌ها هستند. ۱۷ نفر در آتش‌سوزی‌های جنگل جان دادند تا زاگرس حفظ شود. نمی‌شود بی‌مسئولیتی را بهانه‌ای برای حراج دنا کرد.

چرا مطالعات ارزیابی برای این سد تهیه نمی‌شود و کوچکترین تغییر در اکوسیستم مناطق این چرخه را دچار تغییر می‌کند. چطور مدیران استان کهگیلویه‌وبویراحمد مدیرکل وقت و سابق محیط‌زیست اصفهان، دنا را فدای یک صندلی مدیریتی می‌کنند؟ چه بر سر مدیران ما آمده است که مردم را غریبه می‌دانند؟ توان نگهداری از دنا را ندارید، از مردم کمک بطلبید. چندبار با مردم گفت‌وگو کرده‌ یا برنامه‌های مشارکتی اجرا کرده‌اید که طلبکارانه سلب مسئولیت می‌کنید؟ 

چرا باید برای انتقال آب، مدیریت یک منطقهٔ یکپارچه دو تکه شود. یکی از این ضروریات مشارکت جوامع محلی در طرح‌های یکپارچه مدیریت مناطق است. مهم نیست مدیریت به‌عهدهٔ کدام استان باشد، مدیریت در هر استانی که باشد باید جلوی زیاده‌خواهی را بگیرد

چرا باید برای انتقال آب، مدیریت یک منطقهٔ یکپارچه دو تکه شود. یکی از این ضروریات، مشارکت جوامع محلی در طرح‌های یکپارچهٔ مدیریت مناطق است. یک منطقهٔ حفاظت‌شده در مرز سیاسی دو منطقه باعث ایجاد تعارضات و عدم هماهنگی طرح‌های حفاظتی می‌شود. مهم نیست مدیریت به‌عهدهٔ کدام استان باشد، مدیریت در هر استانی که باشد باید جلوی زیاده‌خواهی را بگیرد. 

براساس ماده ۳ قانون حفاظت و بهسازی محیط‌زیست، مناطق چهارگانه تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط‌زیست قرار دارند و هر گونه دخل‌وتصرف در اراضی این مناطق، تابع مقررات ویژه است و سازمان حفاظت محیط‌زیست قائم‌مقام همهٔ سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها در این مناطق است.

هیئت‌ وزیران ۸ خردادماه ۱۳۸۴ سازمان حفاظت ‌محیط‌زیست را نماینده‌ٔ دولت‌ در مناطق‌ چهارگانه تعیین کرد و به استناد اصل ۱۳۸ قانون‌اساسی و ماده ۱۶ قانون حفاظت و بهسازی محیط‌زیست، به‌منظور حفاظت کامل از مناطق چهارگانه این سازمان به‌عنوان نمایندهٔ دولت در مناطق مزبور از لحاظ مالکیت بر منابع و اراضی ملی و دولتی تعیین شد.

در مدیریت دو تکه در یک منطقه ارزش‌های منطقه نادیده گرفته می‌شود. چنانچه مدیریت جدید تجربه و توان کافی برای ادارهٔ یک منطقه را نداشته باشد، با ابرچالش‌هایی برای حفاظت روبه‌رو می‌شود. ولی مشارکت با روبه‌روی هم قرار دادن دو قوم و استان، نادرست و ناشدنی است. دنا یک اکوسیستم پویا و زنده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha